پیشرانه روتاری مزدا یاغی دنیای خودرو بود. با ابعاد فشرده، تمایل به دورهای بالا و ماهیتی منحصربهفرد، این موتور برای دههها نماد ممتاز برند مزدا به حساب میآمد. از پیروزی در مسابقات لمانز گرفته تا خودروهای اسپرت مقرون بهصرفه، موتور روتاری تبدیل به شناسه مزدا شده بود. ولی با وجود همه دستاوردهایی که این پیشرانه برای مزدا به ارمغان آورد، شرکت ژاپنی در نهایت تصمیم گرفت مشهورترین مخلوق خود را کنار بگذارد.
مسلما این تصمیم یکشبه گرفته نشد. مزدا با تمام قوا برای زنده نگهداشتن موتور دورانی جنگید و به طور مداوم در حال اصلاح ویژگیهای منحصربهفرد و بهبود عملکرد آن بود. اما ترکیبی از چالشهای مهندسی، واقعیتهای محیطزیستی و محدودیتهای اقتصادی سخت، شرکت را مجبور به حذف آن کرد. برای درک دلیل توقف پیشرانه دورانی توسط مزدا، باید نگاهی به درخشش و همینطور کاستیهای این پیشرانه نامتعارف انداخت.
ظهور روتاری و دلیل علاقه مزدا به این فناوری
علاقه و شیفتگی مزدا به پیشرانه روتاری از اوایل دهه ۱۹۶۰ و با معرفی طراحی غیرمتعارف فلیکس وانکل توسط شرکت آلمانی NSU آغاز شد. در حالی که اکثر سازندگان خودرو به دلیل مشکلات مربوط به اطمینانپذیری، زحمت آزمودن این فناوری جدید را به خود نمیدادند، مزدا تصمیم گرفت بر خلاف جهت آب حرکت کند.
مهندسان مزدا فرصت را غنیمت شمرده و به طور خستگیناپذیر برای رفع نواقص پیشرانه روتاری تلاش کردند. بدین ترتیب در سال ۱۹۶۷، مزدا Cosmo Sport با پیشرانه دو روتوره رونمایی شد. این ماشین به طور خاص، نظر ژاپنیها و اروپاییها را به سمت خود معطوف ساخت. نکته جذاب در مورد موتور دورانی، اندازه فشرده آن بود. برخلاف موتورهای پیستونی حجیم، پیشرانه روتاری قدرت زیادی را در ابعاد کوچک تولید میکرد. این امر به مزدا اجازه میداد تا خودروهایی سبکتر و چابکتری طراحی کند، بدون اینکه نیازی به کاهش سرعت باشد.
مدلهایی مانند RX-2 و RX-3 به لطف پیشرانه روتاری خود توانستند از لحاظ پرفورمنس و عملکرد، در جایگاه برتری نسبت به رقبا قرار گیرند. با این حال، RX-7 همان خودرویی بود که در سال ۱۹۷۸ مزدا را روی نقشه جهانی خودروهای اسپرت قرار داد و باعث به شهرت رسیدن پیشرانه روتاری افسانهای این شرکت شد.

اوج اعتبار پیشرانه روتاری مزدا
مدل RX-7 هر آنچه درباره پیشرانههای روتاری مطلوب به نظر میرسید، در خود جای داده بود. این موتور به سرعت میچرخید، تعادل تقریبا بینقصی داشت و تجربه سواری بینظیری را به راننده منتقل میکرد. در حالی که رقبایی مانند تویوتا سوپرا و نیسان Z از موتورهای شش سیلندر خطی بزرگتری استفاده میکردند، مزدا به فرمول کوچک اما قدرتمند روتاری خود پایبند بود.
در سال ۱۹۹۱ و با پیروی مزدا 787B در مسابقات ۲۴ ساعته لمانز، پیشرانه روتاری به اعتبار نهایی خود دست یافت. بدین ترتیب، مزدا به اولین و تنها خودروساز ژاپنی برنده در مسابقات لمانز (تا آن زمان) تبدیل شد و موتور دورانی برای همیشه به فرهنگ عامه مسابقات اتومبیلرانی ورود پیدا کرد.
پیشرانه روتاری به هویت مزدا گره خورد. تبلیغات، بروشورها و کمپینهای موتوراسپرت با افتخار شعار «قدرتگرفته از موتور روتاری» را سر میدادند. این افسانه به طور کامل و واقعی تثبیت شده بود.

مشکلاتی که مزدا از پس آنها برنیامد
علیرغم تمام تحسین و تمجیدها، نواقص جدی از همان ابتدا گریبانگیر موتور دورانی مزدا بود. پایین بودن قابلیت اطمینان، بزرگترین خار در چشم شرکت ژاپنی محسوب میشد. مهرههای انتهایی (قطعات فلزی نازکی که وظیفه حفظ تراکم در داخل موتور را بر عهده داشتند) خیلی سریعتر از حد انتظار مورد فرسایش قرار میگرفتند. از کار افتادن این مهرهها هم به معنی پرداخت هزینههای سنگین برای تعمیرات یا تعویض کامل موتور بود.
با اینکه موتورهای دورانی به نحوی طراحی شده بودند تا مصرف روغن کمی داشته باشند، اما بسیاری از ماشینهای مجهز به این موتورها بیش از حد انتظار روغن مصرف میکردند. این امر موجب نارضایتی مالکان و افزایش هزینهها میشد.
در مقایسه با موتورهای پیستونی که با نگهداری اولیه میتوانستند صدها هزار کیلومتر کار کنند، موتور دورانی اغلب شکننده به نظر میرسید. در بازاری که اطمینانپذیری یک فاکتور مهم تلقی میشد، این سابقه ناخوشایند بسیاری از مشتریان را از خرید خودروهای مجهز به موتور دورانی منصرف کرد.
توانمند ولی شکننده
مصرف سوخت نیز به همان اندازه مشکلساز بود. بر روی کاغذ، مدلهای RX-7 یا RX-8 مجهز به موتور دورانی ۱.۳ لیتری محدوده پیمایشی عالی داشتند. ولی در عمل، به اندازه یک موتور ۸ سیلندر سوخت مصرف میکردند. این ایراد با افزایش قیمت سوخت در دهه ۲۰۰۰، توجیه وجود پیشرانه روتاری را دشوارتر ساخت.
در کنار مصرف سوخت بالا، آلایندگی نیز یکی دیگر از مشکلات موتور دورانی به حساب میآمد. تطابق با استانداردهای سختگیرانه زیستمحیطی در اروپا، ژاپن و آمریکای شمالی به معنای بازطراحی مداوم محفظهها، مهرهها و سیستمهای اگزوز بود. هر اصلاح، وزن، پیچیدگی و هزینه را افزایش میداد، بدون آنکه مشکل را به طور کامل حل کند.
زمانی که RX-8 در سال ۲۰۰۳ به بازار آمد، مزدا در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زیادی بود. با اینکه RX-8 به سبب هندلینگ و دربهای سبک خودکشی منحصر به فردش مورد تحسین قرار گرفت، اما خریداران از گشتاور پایین، هزینه بالای نگهداری و اطمینانپذیری مبهم ابراز نارضایتی کردند.
مزدا گارانتیها را تمدید کرد و بهروزرسانیهای متعددی را انجام داد، اما مشکلات هرگز به طور کامل برطرف نشدند. قانونگذاران و مشتریان خواستار کارایی و دوام بالا بودند؛ دو ویژگی مهم که پیشرانه روتاری نمیتوانست با اطمینان کامل آنها ارائه دهد.

واقعیت مالی پیش روی مزدا
مزدا در مقایسه با غولهایی مانند تویوتا، هوندا یا جنرال موتورز، همواره بازیگری کوچک بوده است. در حالی که آن شرکتها میتوانستند ضررها را جذب یا هزینههای تحقیق و توسعه را در میان طیف عظیمی از محصولات پخش کنند، مزدا فضای مانور بسیار کمتری داشت. زنده نگه داشتن موتور دورانی به معنای سرمایهگذاری کلان روی محصولی بود که بازدهی مطلوب را نداشت.
دوره تولید RX-8 مصداق بارز این واقعیت است. مدل RX-8 در اوایل دهه ۲۰۰۰ با استقبال بالایی از سوی خریداران مواجه شد. ولی با گسترش اخبار منفی درباره اطمینانپذیری پایین و مصرف سوخت بالا، فروش این خودرو افت پیدا کرد.
تا سال ۲۰۱۰، فروش RX-8 در ایالات متحده به کمتر از ۱۰۰۰ دستگاه در سال رسید. این رقم برای ماشینی که قرار بود نماد برند مزدا باشد، فاجعهبار تلقی میشد. با چنین بازده ناچیزی، صرف هزینه چند میلیون دلاری جهت تطبیق موتور روتاری با استانداردهای آلایندگی چندان توجیهپذیر به نظر نمیرسید.
از طرف دیگر، باقی محصولات مزدا نیاز به توجه و رسیدگی داشتند. این شرکت در حال حرکت به سمت موتورهای کارآمد Skyactiv بود که بهبودهای محسوسی در عملکرد و مصرف سوخت ارائه میدادند. با بودجه محدود، مزدا تصمیم گرفت روی فناوریهایی سرمایهگذاری کند که بتواند آنها را در محصولات متنوع از جمله سدانها، کراساوورها و شاسیبلندها به فروش برساند. با اخذ این تصمیم، پیشرانه روتاری در سال ۲۰۱۲ به طور رسمی کنار گذاشته شد و مزدا مدل RX-8 را به عنوان آخرین بازمانده این نسل معرفی کرد.

آیا پیشرانه روتاری واقعا کنار گذاشته شد؟
برای هواداران، توقف تولید RX-8 در سال ۲۰۱۲ فرقی با تشییعجنازه موتور دورانی نداشت. اما پشت دربهای بسته، مزدا هرگز به طور واقعی تسلیم نشد. مهندسان به آزمایش نمونههای اولیه ادامه دادند تا دوام این موتور در چشمانداز مدرن خودرویی را مورد بررسی قرار دهند. شایعات دائمی درباره جانشین RX-8 وجود داشت و علاقهمندان مشتاقانه هر کانسپت مزدا را جهت یافتن نشانههایی از بازگشت پیشرانه روتاری تحلیل میکردند.
به جای تأمین قدرت برای خودروهای اسپرت، مزدا رویه کاربرد این فناوری را تغییر داد. طراحی فشرده موتور دورانی، آن را به گزینهای ایدهآل به عنوان یک «بُردافزا» برای خودروهای الکتریکی تبدیل کرد تا در حین حرکت به عنوان یک ژنراتور کوچک برای شارژ باتریها عمل کند.
سرانجام در سال ۲۰۲۳، پیشرانه روتاری مجددا در مدل پلاگین هیبریدی MX-30 به بازار آمد، هرچند این بازگشتی نبود که هواداران آرزویش را داشتند؛ متأسفانه موتور دورانی جدید برای کارایی و چیدمان بهینه طراحی شده، نه به عنوان هیولایی با دورموتور بالا.
با این حال، تداوم حیات موتور دورانی در این قالب جدید نیز به نوعی بیانگر وفاداری عمیق مزدا به این مفهوم است. تعداد کمی از سازندگان خودرو حاضر هستند برای زنده نگه داشتن چنین طراحی خاص و منحصر به فردی هزینه کنند، اما مزدا همچنان پیشرانه روتاری را بخشی از DNA خود میداند.

آنچه مزدا از دست داد و آنچه در خاطرهها مانده
وقتی مزدا موتور روتاری را کنار گذاشت، یک نماد فرهنگی را از دست داد که در این بازار پرازدحام، به برند ژاپنی شخصیت میبخشید. برای دههها، مزدا شرکت کوچکی به حساب میآمد که حاضر بود چیزهای متفاوتی را امتحان کند، حتی وقتی مورد تمسخر سایرین قرار میگرفت. شهرت ناشی از کاربرد پیشرانه روتاری به مزدا کمک کرد تا در سراسر جهان طرفداران وفاداری برای خود دستوپا کند.
امروزه خودروهای مزدا به سبب طراحی، حس رانندگی و کارایی مورد احترام هستند، اما هیچیک از آنها حامل آن هویت خام و منحصر به فردی نیستند که با موتور دورانی حاصل شده بود. به طور خاص، مزدا RX-7 یک افسانه در نظر گرفته میشود.
مدلهای سالم RX-7 در نسل FD با افزایش سرسامآور قیمت مواجه شدهاند و قیمت نمونههایی که در وضعیت سلامتی مطلوبی هستند، غالبا از ۵۰۰۰۰ دلار فراتر میرود. نسخههای اصلاحشده همچنان بر نمایشگاههای خودرو، مسابقات درفت و کانالهای یوتیوب تسلط دارند و شعله پیشرانه روتاری را تا مدتها پس از توقف تولید آن زنده نگه داشتهاند.
در عرصه مسابقات، پیروزی تاریخی مزدا با مدل 787B در لمانز همچنان زنده است. مزدا هرساله با غرور این خودرو را در رویدادهای مختلف به نمایش میگذارد و موتور دورانی گوشخراش آن را برای هواداران روشن میکند. این نمایش، یادآور میشود که پیشرانه روتاری زمانی قادر به فتح بزرگترین صحنه مسابقات جهان بود. از دید بسیاری کارشناسان، مزدا با همین یک دستاورد جایگاه همیشگی خود را در تاریخ مسابقات تثبیت کرده است.
در نهایت، مزدا مجبور بود آنچه را که برای بقا لازم داشت انجام دهد و هیچکس نمیتواند شرکت ژاپنی را بابت انتخاب خود سرزنش کند. مزدا باید زنده میماند، و بقا به معنای کنار گذاشتن برخی ویژگیهای منحصر به فردی بود که باعث تمایز آن میشد. اما فرهنگ خودرو فراتر از تجارت است و افسانه پیشرانه روتاری دقیقا به لطف افرادی به جاودانگی رسیده که به خودرو تنها به عنوان یک وسیله نقلیه نگاه نمیکنند.





دیدگاهتان را بنویسید