مقدمه
هر دهه پس از خلق موتورسیکلت به نوبه خود یک دهه منحصربهفرد است. بهعنوانمثال در دهه کنونی، سوپربایکها به ماشینهای دوچرخ مسابقهای گفته میشود که دارای عناصر آئرودینامیکی کاربردی و تجهیزات الکترونیکی متعدد هستند. رانندگی با سوپربایکها به مهارت فراوانی احتیاج دارد و اگر تجهیزات الکترونیکی آنها غیرفعال شود، تبدیل به هیولاهای مرگآور خواهند شد. دهه ۸۰ میلادی نیز به لطف ظهور سوزوکی GSX-R750 به دهه ظهور سوپربایکها معروف است.
ولی دهه ۹۰ مهمترین دهه برای سوپربایکها محسوب میشود. این دهه زمانی است که موتورسیکلتها جثه درشتی داشته و با یک هدف خاص، یعنی رسیدن به حداکثر سرعت ساخته میشدند. اما در طی این دهه، تغییر قابلتوجهی در سگمنت موتوربایکها به وجود آمد؛ سوپربایکهای شیک، پیشرفته و چابکی پا به میدان گذاشتند که سرعت فوقالعادهای داشتند و هندلینگ آنها شبیه به سوپربایکها کوچکتر بود. از جنبههای مختلف میتوان گفت سوپربایکها در دهه ۹۰ به اوج رسیدند، هرچند شگفتی آنها بهوسیله قوانین آلایندگی و توافق شرافتمندانه، سرکوب شد. بااینوجود نمیتوان انکار کرد که دهه ۹۰ میلادی، عصر طلایی سوپربایکها است. دلیل این ادعا را در ادامه توضیح میدهیم.
جنگ سرعت و توافق شرافتمندانه
جنگ بر سر سرعت مبحث جدیدی نیست. از همان لحظهای که موتور روی قاب دوچرخه نصب شد، مدلهایی ساخته شدند که هدف آنها رسیدن به حداکثر سرعت بود. رقابت بر سر سرعت با مدل ۱۹۸۴ هیلدبرند و ولف مولر به راه افتاد، ولی در دهه ۹۰ به اوج خود رسید. دهه ۹۰ میلادی دهه جنگ سرعت بود؛ تمام سازندگان موتورسیکلت تلاش میکردند تا محصول خود را با بیشترین سرعت ممکن تولید کنند. به لطف نوآوریهای تکنولوژیکی بهویژه در طراحی موتور و آئرودینامیک، موتورسیکلت پرسرعتتر از همیشه بودند.
جنگ سرعت با معرفی مدل سوپر بلکبرد توسط سوزوکی به اوج رسید. سوپر بلکبرد نام خود را از مدل افسانهای SR-71 Blackbird گرفته بود. البته این خودروی دوچرخ پرسرعت خیلی زود جای خود را به هایابوسا داد که حدود ۱۶ کیلومتر بر ساعت سریعتر از بلکبرد حرکت میکرد. متأسفانه سرعت هایابوسا مورد پذیرش سیاستمداران و قانونگذاران اروپایی نبود. آنها بهخاطر ترس و نگرانی از مسابقات غیرقانونی، ورود موتورسیکلتهای پرسرعت ژاپنی را ممنوع کردند.
هایابوسا جنگ سرعت را خاتمه بخشید و برای سالها لقب پرسرعتترین موتورسیکلت جهان را به خود اختصاص داد. تولیدکنندگان موتورسیکلت تصمیم گرفتند سرعت محصولات خود را به ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت محدود کنند و این توافق بهعنوان «قول شرافتمندانه» (Gentlemen Agreement) شناخته میشود. البته هیچ سازندهای تاکنون چنین توافقی را تصدیق نکرده است، اما مدلهایی وجود دارند که این قول شرافتمندانه را به اثبات میرسانند. بهعنوانمثال گفته میشد مدل ۲۰۰۰ کاوازاکی ZX-12R میتوانست بهسرعت ۳۲۲ کیلومتر بر ساعت برسد، یا هایابوسای بعد از سال ۲۰۰۰ علیرغم بهروزرسانی، هرگز از سرعت ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت فراتر نرفت. بعید به نظر میآید این محدودیتها عمدی نباشند.
سوپربایکها در دهه ۹۰ شروع به شکلگیری کردند؛ شیک، تهاجمی و خیرهکننده
با نگاهی به سوپربایکهای مدرن، متوجه آثار هنری و مهندسی باشکوه آنها خواهید شد. سوپربایکهای امروزی ظاهری جذاب و شیک دارند، حتی در حالت ساکن نیز پرسرعت به نظر میرسند و هر جا بروند سرها را به سمت خود برمیگردانند. ولی بد نیست بدانید که سوپربایکها همیشه به این اندازه جالبتوجه نبودند. پیش از دهه ۹۰ میلادی، شکل جعبهای و بزرگ داشتند و اغلب با لقب «چاق» مورد خطاب قرار میگرفتند. اما دهه ۹۰ جهت طراحی موتورسیکلتها را به نحوی تغییر داد که الگوی سوپربایکها باشد. البته مدلهایی همچون سوزوکی GSX-R750 طراحی زیبایی دارند، ولی بازهم درشت جثه و چاق در نظر گرفته میشوند.
زمانی که بحث تغییر شکل سوپربایکها در دهه ۹۰ مطرح میشود، نام دو موتورسیکلت خاص به ذهن میآید؛ هوندا NR 750 و دوکاتی 916. هر دو موتورسیکلت بهغیراز داشتن دوچرخ و پیشرانه V شکل، وجود اشتراک متعددی با یکدیگر دارند. هوندا NR 750 یک موتورسیکلت چاق با طراحی جذاب است که شامل چراغ جلو دوتکه، اگزوز زیر صندلی و بازوی شناور یکطرفه میشود. این مدل شاید جذابیت خاصی نداشته باشد، اما بهاندازهای زیبا بود که الهامبخش طراح ایتالیایی، ماسیمو تامبورینی برای طراحی دوکاتی ۹۱۶ شد.
از دید بسیاری افراد، دوکاتی ۹۱۶ زیباترین موتورسیکلت زمان خود بهحساب میآید. این مدل دارای توزیع وزن ۵۰-۵۰ است، ولی شاسی عالی و پیشرانه قدرتمند آن تنها نیمی از داستان را تعریف میکنند. طراحی، تأثیرگذارترین ویژگی ۹۱۶ است که ضمن داشتن عناصری از NR750 مثل اگزوز زیر صندلی و بازوی شناور یکطرفه، جلوهای شیک و خیرهکننده را به نمایش میگذارد.
بهعلاوه، شاهکار تامبورینی باتوجهبه بادوباران ساخته شده است. این طراح برجسته ایتالیایی به بررسی رگههای آب پس از بارش باران پرداخت تا بتواند آئرودینامیک را به بهترین نحو ممکن پیادهسازی کند. تامبورینی نمونه اولیه از ۹۱۶ را زیر باران به حرکت درآورد و صبر کرد تا قطرات باران روی فیرینگها خشک شوند تا بدینوسیله، آئرودینامیک را موردمطالعه قرار دهد. البته طرز فکر افراطی وی تنها به اینجا ختم نشد. تامبورینی برای ادغام هنر با چراغهای جلو، تیم خود را وادار ساخت تا بارهاوبارها، چراغهای جلو را از نو طراحی کنند. در نهایت تامبورینی دوکاتی ۹۱۶ را به نحوی طراحی کرد که از نمای بالا، شبیه به بدن یک زن باشد. دوکاتی ۹۱۶ توانست در سال ۲۰۱۴ جایزه زیباترین موتورسیکلت در ۵۰ سال گذشته را از آن خود کند.
شاید چنین مقایسهای در سال ۲۰۲۴ چندان موردپسند عموم قرار نگیرد، اما بههیچوجه نمیتوان از این شاهکار هنری دوکاتی چشمپوشی کرد. مدل ۹۱۶ تأثیر عمیقی در دنیای موتورسیکلتها از خود بهجای گذاشت و الگوی طراحی سوپربایکها را تغییر داد. مدلهای بزرگ و جعبهای کنار گذاشته شدند و جای خود را به موتورسیکلتهای شیک و جمع و جوری دادند که علاوه بر ظاهر زیبا و جذاب، سواری بهتری در جاده داشتند.
سوپربایکهای دهه ۹۰ تنها روی سرعت تمرکز نداشتند
نمیتوان در مورد سوپربایکهای دهه ۹۰ صحبت کرد و نام یکی از تأثیرگذارترین مدلهای آن دوران، یعنی مدل ۱۹۹۲ هوندا CBR900 RR Fireblade را به میان نیاورد. نخستین مدل فایربلید برای طراح ژاپنی تادائو بابا، درست مثل ۹۱۶ برای تامبورینی بود. فایربلید تأثیر مشابهی در سگمنت سوپربایکها گذاشت. هوندا فایربلید روند تولید سوپربایکهای هیولاوار با فرمانپذیری کُند را به سمت ساخت موتورسیکلتهای اسپرت و چابکی تغییر داد که حتی حین حرکت در پیچها بتوانند حداکثر سرعت خود را حفظ کنند.
شاید بهترین راه برای توصیف CBR900RR Fireblade مقایسه آن با شمشیر واکیزاشی باشد که کوچکتر و تیزتر از یک کاتانای معمولی است. اگر جزو علاقهمندان حوزه موتورسیکلت باشید، بدون شک بهمنظور جمله قبلی پی بردهاید؛ کاتانا به همان موتورسیکلت سوزوکی کاتانا اشاره میکند. تادائو بابا برای ساخت فایربلید تصمیمات منحصربهفردی را اتخاذ کرد که اکثر آنها با روندهای رایج ناسازگار بودند. هرچند این تصمیمات و شنا در جهت مخالف آب، مطلوبترین نتیجه ممکن را به همراه داشت. هوندا CBR900RR فایربلید به همه ثابت کرد که برای رسیدن به حداکثر سرعت، نیازی به فرمانپذیری کُند و هندلینگ سخت نیست. سوپربایکهای پرسرعت میتوانند همچون سوپر اسپرتها تحت کنترل راننده درآیند.
فایربلید سبکترین سوپربایک زمان خود بود. درحالیکه مدلهای رقیب بیش از ۲۰۰ کیلوگرم وزن داشتند، وزن فایربلید به ۱۸۰ کیلوگرم میرسید. این موتورسیکلت به دوشاخ معمولی و رینگهای ۱۶ اینچی مجهز بود که به حفظ وزن پایین کمک میکردند. تادائو بابا از اصل «کنترل کامل» (Total Control) برای طراحی فایربلید استفاده کرد که روی سه ویژگی سریع بودن، چابک بودن و هندلینگ دقیق تمرکز داشت.
نوآوری، عنصر دیگر بازی بود
در دهه ۹۰ میلادی، سرعت، پرفورمنس، طراحی و هندلینگ سوپربایکها به اوج رسید و در این میان، ظهور نوآوریها و خلاقیتهای منحصربهفرد، از دیگر عواملی بود که دهه ۹۰ میلادی را به عصر طلایی سوپربایکها تبدیل کرد. بعضی از خلاقانهترین موتورسیکلتهای ساخته شده در تمام ادوار متعلق به دهه ۹۰ هستند. لیست طولانی از این موتورسیکلتهای مملو از خلاقیت وجود دارد، هرچند ما تنها به معرفی چند نمونه از آنها میپردازیم. جالب اینکه یکی از این مدلهای خاص نه به ژاپن یا اروپا، بلکه به نیوزلند تعلق دارد.
نخستین موتورسیکلت خلاقانه در دهه ۹۰، NR 750 است که در آن زمان، نزدیکترین مدل به موتورسیکلتهای MotoGP بود. جدای از طراحی، NR 750 به ویژگیهای مسابقهای و امکاناتی مجهز بود که برای اولینبار از آنها رونمایی میشد. پیشرانه V شکل، برجستهترین ویژگی این ماشین دوچرخ بهحساب میآمد. این پیشرانه در اصل یک موتور ۸ سیلندر بود که قدرتی فوقالعاده و صدای اگزوز جهنمی تولید میکرد، بهطوریکه حتی باتجربهترین سوارکاران نیز از ترس و هیجان عرق میکردند. این موتور شامل پیستون بیضیشکل و ۸ سوپاپ برای هر سیلندر بود که به دلیل افزایش ترکیب سوخت و هوا و فشردهسازی، قدرت بسیاری را به وجود میآورد. هوندا NR750 نخستین موتورسیکلتی است که از فیرینگ فیبر کربنی، دوشاخ USD و فناوری تزریق سوخت الکترونیکی استفاده میکرد. تنها ۳۰۰ دستگاه از نسخه خیابانی این موتورسیکلت ژاپنی روانه بازار شد.
دومین موتورسیکلت خلاقانه در دهه ۹۰ که یک مدل تأثیرگذارتر نسبت به NR 750 در نظر گرفته میشود، Britten V1000 نام دارد. این موتورسیکلت مسابقهای ماحصل تلاش «جان بریتن» و دوستانش در یک گاراژ است. تنها ۱۰ دستگاه بریتن V1000 ساخته شده، ولی وقتی نگاهی به آن میاندازید، متوجه تجاری بودن موتورسیکلت میشوید. بریتن برخلاف سایر تولیدکنندگان، بودجه چندانی نداشت. بااینحال V1000 به لطف پرفورمنس و هندلینگ بینظیر خود میتوانست حتی پیچیدهترین سوپربایکهای آن دوره را شکست دهد. متأسفانه هر ده دستگاه بریتن V1000 در حال حاضر غیرقابلاستفاده بوده و در موزه به سر میبرند.
بااینحال برای درک نوآوری در ساخت این محصول، بد نیست بدانید بریتن برای افزایش آئرودینامیک موتورسیکلت خود، فیرینگ عریض پایین را حذف، و بهجای آن از فیرینگهای تورپیدو استفاده کرد. رادیاتور زیر صندلی قرار گرفت تا مساحت جلوی موتورسیکلت کمتر شود. ساخت سیستم اگزوز وی ۱۰۰۰ حدود ۶۰ ساعت زمان برده، ولی جزو یکی از جذابترین طرحهای اگزوز در صنعت موتورسیکلتسازی محسوب میشود. بریتن V1000 همچنین در بخش جلو از دوشاخ تیرچهای استفاده میکند که موجب افزایش انعطافپذیری میشود. بریتن برای صرفهجویی در بودجه و کاهش وزن، رینگهای فیبر کربنی مخصوص به خود را ساخت و روی V1000 نصب کرد. شوک عقب در جلوی پیشرانه قرار داشت و بهوسیله یک میله که در زیر پیشرانه نصب شده بود، فعال میشد. تمام این موارد، نوآوریهایی هستند که بریتن و دوستانش در تولید V1000 به کار برده و این موتورسیکلت را به یک محصول بینظیر و همینطور یکی از نمادهای عصر طلایی سوپربایکها در دهه ۹۰ تبدیل کردهاند.
دیدگاهتان را بنویسید