ایستگاه
خواندن 7 دقیقه
.
1 هفته پیش
.
4 بازدید

چرا برند ساب در تصاحب قلب آمریکایی‌ها شکست خورد؟

چرا برند ساب در تصاحب قلب آمریکایی‌ها شکست خورد؟

مقدمه

شرکت سوئدی ساب در سال ۱۹۴۵ پایه‌گذاری شد و نخستین محصول خود را در سال ۱۹۴۹ روانه بازار کرد. ساب در سال‌های نخست، یک برند متمایز و برجسته بود و ماشین‌های نمادین و آیکونیکی همچون Saab 99 Turbo را به جهان معرفی کرد که اولین خودروی تولیدی توربوشارژ باقیمت اقتصادی به‌حساب می‌آید.

زمانی که جنرال‌موتور با خرید ۵۰ درصد از سهام ساب، مالکیت عمده این شرکت را در اختیار گرفت، سابقه برند سوئدی وارد دهه پنجم شده بود. ساب حدود سی‌سال به‌عنوان یکی از زیرمجموعه‌های جنرال‌موتور به تولید خودرو ادامه داد و در نهایت در سال ۲۰۱۰ به دلیل شکست در جلب مشتریان و فروش پایین، به شرکت اسپایکر فروخته شد. اما چرا این برند نتوانست جایی در قلب آمریکایی‌ها به دست آورد؟

شروع فعالیت به‌عنوان زیرشاخه‌ای از یک شرکت هواپیماسازی

ساب به‌عنوان زیرشاخه‌ای از یک شرکت سازنده جت‌های جنگی شروع به کارکرد و این موضوع، جذابیت بسیاری برای عموم داشت. ساب در طول فعالیت خود ابتکارات و خلاقیت‌های متعددی را به صنعت خودروسازی معرفی کرد که مهم‌ترین آن‌ها شامل موارد زیر می‌شوند.

  • نخستین موتورهای توربوشارژ قابل‌دسترس برای عموم
  • تمیزکننده و شوینده چراغ جلو
  • تزریق مستقیم
  • تکیه‌گاه سر فعال
  • سیستم رانندگی XWD

ساب باسابقه طولانی و شهرت بسیاری در دهه ۹۰ به زیرمجموعه جنرال‌موتور تبدیل شد. این برند در سال ۱۹۴۵ توسط شرکت Saab AB به وجود آمد که طراح و سازنده جت‌های جنگی برای نیروی هوایی سوئد بود. ساب، مهارت و تخصص خود را برای تولید ماشین‌های جاده‌ای به کار گرفت و اولین محصول چهارچرخ خود، یعنی مدل ۹۲ را در سال ۱۹۴۹ روانه بازار کرد.

ساب ۹۲ با طراحی منحصربه‌فردی به عرضه درآمد و آئرودینامیک فوق‌العاده آن مورد تحسین کارشناسان حوزه قرار گرفت. ضریب کشش این ماشین تنها ۰.۳ بود که تفاوت چندانی با مدل ۲۰۱۹ مک‌لارن اسپیدتیل ندارد. مدل ۹۲ به طور موفقیت‌آمیز به فروش رسید و کمپانی سوئدی را ترغیب به تولید مدل‌های بیشتری همچون ۹۰۰ و ۹۰۰۰ کرد.

ساب ۹۰۰۰ به نحوی ساخته شد که ایمنی را به حداکثر برساند، هرچند باعث ضرر مالی برای برند شد. طبق گزارشات به‌دست‌آمده، ساب در سال ۱۹۹۰ به زیان ۸۴۸ میلیون‌دلاری رسید که می‌توان آن را به‌صورت ضرر ۹۲۰۰ دلاری از فروش هر خودرو تفسیر کرد. اگرچه قصد و نیت ساب قابل‌تمجید بود، ولی سودی برای شرکت به ارمغان نیاورد.

تمرکز ساب روی عرضه خودروهای رده‌بالا بدون درنظرگرفتن حاشیه سوددهی، در نهایت این برند را به قهقرا کشید و باعث شد جنرال‌موتور در سال ۱۹۸۹ نیمی از سهام شرکت را در اختیار گیرد. غول آمریکایی که نگران ارقام فروش خود در سال ۱۹۹۰ بود تصمیم گرفت تا با استفاده افراطی از تکنولوژی، مشتریان را به سمت خودروهای ساب جذب کند.

مشارکت جنرال‌موتور بالاخره باعث سوددهی ساب شد

پس از پیوستن به گروه جنرال موتورز، ساب می‌بایست خودی نشان می‌داد. نخستین محصول این شرکت تحت لوای GM در سال ۱۹۹۴ روانه بازار شد که نسخه جدیدی از مدل ۹۰۰ به‌حساب می‌آمد. این ماشین بر اساس پلتفرم اروپایی جدید اوپل وکترا GM2900 ساخته شده بود و خیلی زود به بازده مطلوبی دست پیدا کرد. ساب باعرضه مدل ۹۰۰ در سال اول به سود ۷۷ میلیون‌دلاری رسید و طلسم زیان‌دهی را پس از گذشت تقریباً یک دهه، شکست. فروش ساب در سال بعد حدود ۲۱ درصد افزایش یافت و به نظر می‌رسید که برند سوئدی در جایگاه مناسبی قرار گرفته است.

جنرال موتورز آینده روشنی را برای ساب پیش‌بینی می‌کرد و به همین خاطر تصمیم گرفت برند سوئدی را به طور کامل تحت مالکیت خود درآورد. بدین ترتیب، شرکت آمریکایی در سال ۲۰۰۰ و پس از عرضه سدان‌های 9-3 و 9-5 مالکیت کامل ساب را در اختیار گرفت.

باهدف حفظ سوددهی، جنرال موتورز از مهندسان ساب خواست تا با اعمال اصلاحات جزئی روی پلتفرم وکترا و در عوض پیاده‌سازی تغییرات عمده روی ظاهر و فضای داخل، محصولات جدید را طراحی کنند. بااین‌حال حرف‌شنوی جزو خصایص مهندسان سوئدی نبود. برای مثال، ساب قصد داشت نسخه اسپرت تری از  مدل 9-3 را بسازد.  به همین خاطر به‌جای اصلاح جزئی فنرها و دمپرها، یک تعلیق کامل جدید را برای بخش عقب طراحی کرد.

با اینکه سیستم تعلیق جدید نسبت به نمونه قبلی ارجحیت داشت، ولی بودجه هنگفتی صرف توسعه آن شده بود. اگرچه این تغییرات باعث بهبود کیفیت رانندگی می‌شد، ولی لزوماً به معنی بهبود نرخ فروش نبود‌. ساب همچنین سیستم اطلاعات سرگرمی جنرال موتورز را قبول نداشت و طراحی آن را عوض کرد. ایمنی نیز اهمیت بسیاری برای خودروساز سوئدی داشت و در راستای بهبود این ویژگی نیز ابتکار عمل را در دست گرفته بود.

فروش 9-3 با سرمایه‌گذاری مطابقت نداشت

موفقیت در بازار ایالات متحده، کلید سودآوری ساب بود و مدل جدید 9-3 نتوانست چنین هدفی را برآورده سازد. طبق گزارشات به دست آمده، تنها ۲۴۱۰۱ دستگاه خودرو 9-3 در سال ۲۰۰۵ به فروش رسید و این رقم در سال بعد، به طور جزئی به ۲۴۱۳۳ دستگاه افزایش یافت. چنین آماری به هیچ‌وجه قابل مقایسه با محصولات بی‌ام‌و و آئودی نبود. بی‌ام‌و در این دو سال توانست ۲۲۶ هزار دستگاه خودرو سری ۳ را به فروش برساند. اگرچه میزان فروش آئودی به اندازه بی‌ام‌و نبود، اما مدل A4 این برند آلمانی نیز دو برابر 9-3 فروش داشت. با گذشت زمان، عملکرد ساب از لحاظ فروش بدتر و بدتر شد.

جنرال‌موتور باهدف تقویت فروش به تولید مدل‌های مخصوص بازار آمریکا روی آورد

به‌عنوان آخرین تلاش برای به موفقیت رساندن ساب، جنرال موتورز تصمیم گرفت چند مدل منحصربه‌فرد را به طور خاص برای بازار ایالات متحده معرفی کند، هرچند تمایل چندانی به‌صرف هزینه نداشت.

نخستین محصول این استراتژی جدید با نام 9-X2 روانه بازار شد و در اصل، نسخه ریبج‌شده استیشن واگن سوبارو ایمپرزا WRX بود. نمای جلو و عقب به نحوی عوض شده بودند که تطابق بیشتری با طراحی ساب به وجود آید. با اعمال تغییرات جزئی در ساختار، ماشین جدید به تعلیق قدرتمندتری مجهز شد. با تمام این اوصاف، 9-X2 کماکان سوبارو ایمپرزا بود و این موضوع از چشم مشتریان آمریکایی مخفی نماند.

ساب 9-X7 برای سرمایه‌گذاری در بازار سودآور شاسی‌بلندها معرفی شد

مدل انحصاری دیگر برای بازار آمریکا، 9-X7 نام داشت و یک شاسی‌بلند سایز متوسط لوکس و جدید به‌حساب می‌آمد. این ماشین بر اساس پلتفرم GMT360 جنرال موتورز ساخته شده که همان پلتفرم به‌کاررفته در مدل‌هایی همچون شورولت تریل‌بلیزر و جی‌ام‌سی انووی است. نسخه پایه 9-X7 از پیشرانه ۴.۲ لیتری l6 استفاده می‌کرد، درحالی‌که خریدار می‌توانست پیشرانه ۶ لیتری ۸ سیلندر LS2 را نیز برای خودرو سفارش دهد.

علی‌رغم تمام تلاش‌ها، جنرال موتورز نتوانست نظر مشتریان را به مدل‌های جدید ریبج‌شده جلب کند. ارقام فروش اشاره‌ای به این واقعیت تلخ بود که مدل‌های 9-X2 و 9-X7 در احیای میراث افسانه‌ای ساب عاجز ماندند. در بازه پنج‌ساله، مدل 9-X7 هرگز به رقم فروش سالانه بیش از ۶۰۰۰ دستگاه نرسید و مدل 9-X2 وضعیت بدتری داشت.

شکست مالی ۲۰۰۸ مقدمه‌ای بر پایان ساب بود

مشکل مالی محصولات برند در بدترین زمان ممکن اتفاق افتاد. در سال ۲۰۰۸ ایالات متحده درگیر یکی از بزرگ‌ترین رکودهای مالی بود و غول‌های مطرحی همچون جنرال موتورز و فورد می‌بایست به هر نحوی که شده، در هزینه‌ها صرفه‌جویی می‌کردند و البته که بهترین راه برای صرفه‌جویی در آن زمان، کاهش تعداد برندهای تحت مالکیت بود.

در این برهه، برندهای آیکونیک و نمادینی همچون پونتیاک، هامر و ساترن کنار گذاشته شدند و پس از آن داس نابودی به سمت ساب نشانه گرفته شد. جنرال موتورز با بررسی آمار فروش محصولات برند ساب در دهه گذشته و مقایسه آن با رقبا، توجیهی برای حفظ این برند پیدا نکرد. بااین‌وجود GM در سال ۲۰۱۰ به‌جای حذف ساب، آن را به شرکت تولیدکننده سوپر کارهای هلندی، یعنی اسپایکر فروخت.

این معامله به سرانجام خوشایندی نرسید و ساب در سال ۲۰۱۲ به یک کنسرسیوم چینی با نام NEVS فروخته شد. بدین ترتیب، تولید مدل 9-3 در سال ۲۰۱۳ از سر گرفته شد، ولی مشکلات مالی کماکان ادامه داشت و این شرکت سرانجام در سال ۲۰۱۴ به فعالیت خود خاتمه داد.

تصمیمات اشتباهی که میخ نهایی را به تابوت ساب کوبیدند

سقوط ساب نشان می‌دهد که برتری مهندسی یک خودرو زمانی ارزشمند است که تولید آن از لحاظ مالی توجیه‌پذیر و سودآور باشد. اگرچه راهکار ساب در تولید خودرو تحسین‌برانگیز بود، ولی اگر کنترل بیشتری روی هزینه‌های تولید داشت می‌توانست از زیر تیغه تبر جنرال موتورز در سال ۲۰۱۰ جان سالم به در ببرد. مدیریت ضعیف نیز نقش بسزایی در این سرنگونی ایفا کرد.

یکی دیگر از تصمیمات نادرست برای زنده نگه‌داشتن ساب، عرضه مدل‌های ریبج‌شده باهدف جذب مشتریان آمریکایی بود، چراکه هویت برند سوئدی را به‌عنوان آخرین عنصر انحصاری از بین برد. نابودی ساب از همان زمان رقم خورد.

مقالات مرتبط
دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

0