مقدمه
اگر از یک حرفهای بپرسید که «بزرگترین عصر ماشینهای اسپرت در تاریخ کدام است» بدون شک به دهه ۱۹۶۰ اشاره میکند. برخی از خواستنیترین، عالیترین و گرانترین خودروهای اسپرتی که در تمام ادوار ساخته شدهاند، متعلق به دوره پس از جنگ هستند. یکی از افسانهایترین و کمیابترین نمونههای تعالی این دوران، کوپه فستبک 2000GT تویوتا است که اولین سوپر خودروی واقعی ژاپنی بهحساب میآید.
تویوتا که امروزه بهعنوان یکی از پیشروها و رهبران صنعت خودروسازی شناخته میشود، در دهه ۶۰ میلادی هنوز به معروفیت فعلی نرسیده بود. در آن زمان، برند ژاپنی هنوز خودروی مطرحی همردیف با پورشه ۳۵۶ یا جگوار تایپ E را به تولید نرسانده بود. ولی میدانست که خیلی زود باید دستبهکار شود تا بتواند احترام و جایگاه خاصی بین رقبای اروپایی به دست آورد.
برای تثبیت حضور خود در عرصه خودروسازی، تویوتا تصمیم گرفت از مهندسین یاماها کمک بگیرد. نتیجه این همکاری، یکی از شگفتانگیزترین مخلوقات خودرویی در تمام ادوار است. با بررسی جزئیات کمیابترین و خواستنیترین خودروی اسپرت ساخته شده توسط تویوتا، یعنی 2000GT همراه ما باشید.
میراث 2000GT تکرارناپذیر است
خودروی خاص به ماشینی گفته میشود که ارزشی بسیار بیشتر از مجموعهای از قطعات داشته باشد. این نوع ماشینها داستان جذابی دارند و تویوتا 2000GT دقیقاً یکی از آنها است. مدل ۲۰۰۰ جیتی یک خودرو ویژه و منحصربهفرد بهحساب میآید که علیرغم گذشت دههها، هنوز مثل آن ساخته نشده است. تولید این ماشین در زمانی انجام شد که صنعت خودروسازی ژاپن هنوز درگیر اولینها بود. اگرچه امروزه تویوتا بهعنوان یکی از سردمدار صنعت خودرو شناخته میشود، ولی در دهه ۶۰ از رقبای متعددی عقبمانده بود.
در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی، برند ژاپنی هنوز خودروی اسپرت شایستهای نداشت که بتواند آن را به رخ جهانیان بکشد. در واقع هیچیک از شرکتهای ژاپنی دارای چنین محصولی نبود. البته اواسط دهه ۶۰ مدلهایی مثل کوپه و رودستر S800 هوندا به بازار معرفی شدند، ولی پیشرانه کوچک و ۴ سیلندر آنها بههیچوجه نمیتوانست با خودروهای اسپرت گرند تورینگ مطرحی مثل فراری 250 GT کوپه با موتور ۳ لیتری ۱۲ سیلندر کلمبو ۲۰۰ اسب بخاری رقابت کند.
انتخاب پیشرانه مناسب برای شروع یک میراث جاودانه
تویوتا متوجه شده بود که برای تولید یک محصول قابلرقابت با فراری ۱۲ سیلندر، به کاربرد پیشرانهای بسیار قدرتمندتر از موتور ۴ سیلندر احتیاج است. به همین خاطر تصمیم گرفت با یکی از غولهای بازار موتورسیکلتسازی، یعنی یاماها وارد همکاری شده و پیشرانهای شایسته و قابلتقدیر را برای کوپه اسپرت رؤیایی خود دستوپا کند. تنها یک طرحبندی هوشمندانه برای پیشرانه 2000GT در نظر گرفته شد و آن، موتور ۶ سیلندر خطی بود.
انتخاب این موتور ۶ سیلندر ساده، اثر دومینویی روی تمام خودروهای اسپرت آینده تویوتا گذاشت. اینگونه بود که عاقبت تویوتا به ساخت پلتفرمهای پیشرانه ۶ سیلندر افسانهای مثل 2JZ-GTE ختم شد.
یاماها و خانواده موتورهای ۶ سیلندر خطی M
موتور ۶ سیلندر خطی M نخستینبار در اولین محصول صادراتی تویوتا، یعنی سدان Crown مورداستفاده قرار گرفت. پیش از اینکه یاماها شروع به اعمال تغییر در موتور ۲ لیتری ششسیلندر خطی M کند، این پیشرانه چندان جای تعریفی نداشت و قدرت متوسطی تولید میکرد. ولی پس از ورود مهندسین یاماها و افزودن سرسیلندر آلومینیومی به سبک هِمی و ایجاد اصلاحات برای رسیدن به پرفورمنس بیشتر، موتور ارتقا یافته جدید با نام 3M تفاوت قابلملاحظهای با موتور قدیمی M پیدا کرد. پیشرانه 3M با ۱۴۸ اسب بخار قدرت، حدود ۴۰ اسب بخار قویتر از مدل قبلی بود. این تغییرات همچنین موجب افزایش ۱۰۰۰ واحد بهدور موتور و گشتاور بیشتری شد.
پیشرانه 3M با اکتان بالا به طور خاص در تویوتا 2000GT جاسازی شد. به بیان بهتر، یکی از کمیابترین موتورهای تویوتا وظیفه تأمین انرژی لازم برای یکی از کمیابترین محصولات شرکت ژاپنی را بر عهده گرفت. پیشرانه ۲ لیتری ۶ سیلندر تنفس طبیعی 3M به گیربکس ۵سرعته دستی متصل بوده و ۱۴۸ اسب بخار قدرت و ۱۲۹ نیوتن متر گشتاور را به چرخهای عقب ماشین انتقال میداد. به لطف این موتور، ۲۰۰۰ جیتی بهسرعت ۱۳۶ کیلومتر بر ساعت رسیده و شتاب صفر تا صد را در مدتزمان ۸.۶ ثانیه مدیریت میکرد.
تقلید، صادقانهترین شکل چاپلوسی است
تویوتا از تصمیم خود مبنی بر همکاری با یاماها برای ساخت پیشرانه 2000GT رضایت کامل داشت. یاماها از دهه ۱۹۵۰ مشغول ساخت نمونههای آزمایشی از ماشینهای اسپرت بود و تجربهای عالی در تشخیص قابلیت و ساخت موتور برای این نوع ماشینها داشت. بااینحال زمانی که تویوتا بر سر ساخت خودروی اسپرت با یاماها به توافق رسید، تصمیم گرفت یکی از طراحان خود را برای ایجاد تغییر در استایل کلی خودرو انتخاب کند. نام این طراح، ساتورو نوزاکی بود و بر حسب اتفاق، علاقه بسیاری به ماشینهای اسپرت اروپایی داشت.
ساتورو نوزاکی و جگوار تایپ E
در نگاه اول بهخوبی متوجه خواهید شد که طراحی 2000GT با الهام از یکی رقبای اصلی خود، یعنی جگوار E-Type صورتگرفته است. در حقیقت جگوار تایپ E هدف مقایسه مستقیم ۲۰۰۰ جیتی بوده و طراحی خارجی، واضحترین معیار برای این مقایسه محسوب میشود. خطوط متحرک و تمیزی که در هر دو مدل کوپه به چشم میخورند، تداعیکننده سبکی معمول در استایل گرند تورینگهای دهه ۱۹۶۰ هستند.
با تمام این اوصاف، میتوان گفت 2000GT به دلیل برآمدگی قابلتوجه در گلگیرهای جلو، ظاهری تهاجمیتر نسبت به جگوار تایپ E دارد. البته بخشی از این برآمدگی به دلیل چراغهای پاپآپی است که در قسمت جلو جاسازی شدهاند. بر خلاف خودروی ژاپنی، جگوار تایپ E در بخش جلو دارای چراغهای ثابت و گرد است و بدنه آن حتی در بخش گلگیرها نیز روی خطوط مستقیم تمرکز دارد.
جزئیات و ابتکار فراوان در طراحی فضای داخلی
درحالیکه 2000GT با تمرکز روی پرفورمنس و ظاهر طراحی شده، ولی نباید از جزئیات فراوانی که تویوتا و یاماها در این ماشین پیادهسازی کردهاند، غافل شد. اگرچه ۲۰۰۰ جیتی با الهام از کوپههای اسپرت متعددی طراحی شده، ولی تجربه قبلی یاماها در استفاده از متریال چوبی در ساخت تجهیزات صوتی، حس بینظیر و منحصربهفردی را به داخل کابین خودرو اضافه کرد. فضای داخل 2000GT مملو از چوب و چرم است، یعنی جایی که چوب به کار نرفته، چرم دیده میشود و جایی که چرم به کار نرفته، آلومینیوم به چشم میخورد. در این ماشین کوچکترین اثری از پلاستیک نیست.
چرا 2000GT در تیراژ بسیار محدود ساخته شد؟
یکی از جزئیات دیوانهکننده در باره ۲۰۰۰ جیتی این است که در طول ۳ سال عرضه در بازار، تنها ۳۳۷ نسخه استاندارد از این ماشین به تولید رسید و فروخته شد. در حقیقت تویوتا از همان ابتدای کار قصد داشت مدل 2000GT را به یک خودروی خاص و کمیاب تبدیل کند و البته که به این هدف دستیافت؛ بنابراین بر خلاف باور برخی افراد، قیمت بالای ۲۰۰۰ جیتی نسبت به جگوار E-Type و پورشه ۹۱۱ دخلی در موفقیت بلندمدت این ماشین ندارد.
صرف هزینه برای یک خودروی تحسینبرانگیز
مدل ۲۰۰۰ جیتی اولین مدل تویوتا بود که بهعنوان پروژه بدون هزینه تولید شد. علیرغم قیمت بالا، تویوتا هرگز نمیخواست محصول جدید در دسته خودروهای گرانقیمت قرار گیرد. در حقیقت هدف تویوتا از ساخت 2000GT نمایش توانمندی و ایجاد حس افتخار و ستایش در قلب هواداران بود. شرکت ژاپنی به هدف اصلی خود رسید و ۲۰۰۰ جیتی بر سر زبانها افتاد و نهتنها به بهترین خودرو ژاپنی، بلکه به یکی از بهترین خودروهای اسپرت موجود در بازار تبدیل شد.
شکستی که منجر به پیروزی شد
شکست یا پیروزی تویوتا 2000GT بستگی به دیدگاه مخاطب نسبت به اثرگذاری درازمدت دارد. بهعنوان یک مدل مستقل. این ماشین فروش چندانی نداشت. ولی از طرف دیگر، موانع را از بین برد و راه را به سمت دنیای کاملاً جدیدی از کوپههای اسپرت تویوتا باز کرد. در حقیقت مدلهایی مثل MR2، سوپرا و سلیکا وجود و موفقیت خود را مدیون ۲۰۰۰ جیتی هستند.
نسخه مدرن 2000GT
خودرو 2000GT با اینکه الهامبخش تولید محصولات اسپرت آینده تویوتا شد، ولی تا مدتزمان طولانی جانشینی بر خود ندید. ولی بالاخره در نمایشگاه توکیو سال ۲۰۰۹ خودرویی به عرضه درآمد که بهعنوان جانشین ۲۰۰۰ جیتی معرفی شد.
لکسوس LFA جانشین بر حق تویوتا 2000GT بهحساب میآید، چون دومین سوپرکاری بود که بدون محدودیت ساخته شد. زمان؟ مهم نبود. منابع؟ نامحدود بودند. هدف؟ تولید بهترین خودرو در تمام ادوار. روند تولید این دو خودرو مشابه یکدیگر بود.
لکسوس LFA نیز از موتور ۱۰ سیلندر قدرتمندی استفاده میکند که با همکاری یاماها ساخته شده است. هر زمان که تویوتا و شریک قدیمی خود تصمیم میگیرند با یکدیگر شراکت کنند، یک محصول منحصربهفرد و شگفتانگیز به وجود میآید. به طور خاص موتور ۱۰ سیلندر تعبیه شده در لکسوس LFA شاهکار همکاری این دو شرکت محسوب میشود.
دیدگاهتان را بنویسید