مقدمه
رانندگی با ماشینهای محکم، ایمن و انعطافپذیر در مسیرهای ناهموار و پرپیچوخم در دل طبیعت، یکی از لذتبخشترین تجاربی است که بسیاری از رانندگان را به شوق میآورد. این روزها، بیراهه نوردی یا همان آفرود (Offroad) بهعنوان یک ورزش هیجانانگیز شناخته میشود که در سالهای اخیر محبوبیت زیادی به دست آورده است. آفرود بازهای حرفهای در میان خود از کلماتی استفاده میکنند که درک آنها برای افراد معمولی دشوار است. بااینوجود اگر قصد پیوستن به جرگه بیراهه نوردان را دارید یا در حال حاضر نیز وارد این رشته هیجانانگیز شدهاید، میبایست با مفهوم اصطلاحات و واژگان رایج آفرودی آشنا شده و درک عمیقی از تجهیزات مربوطه به دست آورید. در این مقاله، لیست کاملی از اصطلاحات آفرودی به همراه معانی آنها ارائه شده است که دانستن آنها به هر آفرودبازی توصیه میشود.
واژگان رایج در رانندگی آفرود
– 2WD. در یک خودروی 2WD، گشتاور روی دوچرخ اعمال میشود. رانندگی با ماشین 2WD با مصرف سوخت بهینه در بزرگراهها همراه است.
– 4×4– به خودرویی گفته میشود که دارای چهارچرخ و امکان انتقال گشتاور روی هر چهارچرخ است.
– 4WD High. رانندگی با خودروی 4WD High کشش اضافی را در جادههای خاکی و مسیرهای آسانتری که نیاز به حرکت ثابت دارند، فراهم میآورد. فناوری 4WD High احتمال لغزش و چرخیدن چرخها روی سطوحی مثل جادههای برقی و گلآلود را کاهش میدهد.
– 4WD Low. در هنگام نیاز بهسرعت پایین و گشتاور زیاد، فناوری 4WD Low حداکثر کشش و قدرت را برای حرکت در مسیرهای دشوار فراهم میآورد. این ویژگی برای یدککشی نیز مفید واقع میشود.
– Acceleration. به حداکثر سرعتگیری خودرو در یک برهه زمانی کوتاه، شتاب گفته میشود.
– After Market Modification. به تغییرات اعمالشده روی خودرو فراتر از مشخصات کارخانهای، تغییرات افترمارکت گفته میشود. قطعات افترمارکت (لوازمیدکی) ممکن است توسط تولیدکننده خودرو و یا شرکت دیگری ساخته شده باشند.
– Aired/ Airing Down. به کاهش فشار تایر برای رانندگی نرمتر حین حرکت در مسیرهای آفرودی اشاره میکند. این کار، ردپای تایر را بهبود بخشیده و موجب کشش بهتر در مسیرهای صخرهای میشود.
– All-Terrain Tires. تایرهای همهمنظوره برای ارائه کشش قابلتوجه در مسیرهای مختلف طراحی شدهاند. در مقایسه با تایرهای مخصوص زمینهای گلی، آج نهچندان برجسته تایرهای همهمنظوره، سواری نرمتر و آرامتری را در بزرگراهها به وجود میآورد.
– All-Wheel Drive (AWD). خودروی مجهز به AWD از یک دیفرانسیل مرکزی برای انتقال قدرت به هر چهارچرخ استفاده میکند. البته اکثر خودروهای AWD فاقد جعبهدنده کمکی برای تقسیم ۵۰-۵۰ قدرت به چرخهای جلو و عقب هستند، بنابراین در بیشتر مواقع همانند یک خودروی دیفرانسیلجلو (FWD) عمل میکنند و تنها در صورت نیاز، گشتاور به چرخهای عقب وارد میشود.
– Approach Angle. به حداکثر زاویهای که خودرو میتواند وارد یک شیب سربالا شود، بدون اینکه بخش جلویی آن به زمین برخورد کند، زاویه ورود گفته میشود.
– Ascent. صعود، به رانندگی تا قله یک کوه یا تپه، اشاره میکند.
– Automatic Transmission. در گیربکساتوماتیک، تغییر دنده بدون نیاز به دخالت راننده انجام میشود. گیربکساتوماتیک به خودرو اجازه میدهد به طور مؤثر بهسرعت بالا دست پیدا کند و معمولاً برای رانندگی در بزرگراهها مناسب است.
– Axle. اکسل یا همان محور، شفت مرکزی برای چرخاندن چرخها است. محور میتواند به شیوه ثابت به چرخها متصل بوده و آنها را بچرخاند، و یا به شیوه ثابت به خودرو متصل باشد و چرخها حول آن بچرخند.
– Axle Ratio. نسبت دنده، نشاندهنده تعداد دورهایی است که درایوشفت (میل کاردان) باید انجام دهد تا محور یک دور کامل بچرخد.
– Baja. نام شبهجزیرهای در شمال غربی مکزیک است که محلی عالی برای برگزاری مسابقات آفرودی بهحساب میآید.
Bias Tire. نوعی تایر مخصوص کامیونهای سبک بودند که تا دهه ۱۹۷۰ میلادی محبوبیت بسیاری داشتند. تایرهای بایاس سخت و به طور باورنکردنی سفت بودند و بهراحتی در معرض لغزش قرار میگرفتند.
– Biting Edges. بخشهایی از آج تایر که بهمنظور افزایش کشش در آب و برف طراحی شدهاند.
– Bogged Vehicle. خودرویی که در آب، گلولای یا شن گرفتار شود.
– Bottle Jacks که به آنها جکهای هیدرولیکی نیز گفته میشود، جکهایی جمع و جوری هستند که میتوانند وزن قابلتوجهی را بلند کنند. جکهای استوانهای یا همان هیدرولیکی دسترسی کمتری نسبت به جکهای معمولی دارند.
– Bow Shackle. شگل نعلاسبی، یک قطعه فولادی شبیه به یک حلقه بزرگ است که بهعنوان رابط عمل کرده و در حین باربرداری، اتصال لازم میان اجزا را برقرار میکند.
– Break-Over Angle. زاویه شکست به حداکثر زاویهای گفته میشود که در آن خودرو میتواند از روی یک برآمدگی عبور کند، بدون اینکه کف خودرو خراش بردارد.
– Camel Trophy. مسابقهای سالانه بود که بین دهه ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ برگزار میشد. این مسابقه بیشتر به دلیل حضور خودروهای لندروور در چالشبرانگیزترین زمینهای جهان شناخته شده بود.
– Center Console. سطحی در فضای داخل کابین است که معمولاً بین دو صندلی جلو قرار گرفته و شامل اجزای کنترلکننده متعدد از جمله اهرم تعویض دنده میشود.
– Clutch. کلاچ، مکانیزمی برای برقراری و قطع ارتباط موتور با گیربکس است.
– Crank Jack. دستگاهی قدیمی که از رزوه برای بلندکردن تجهیزات سنگین استفاده میکند.
– Craw Assistance. این سیستم مجهز به سنسور، بهمنظور کنترل ترمز و گاز دادن حین بیراهه نوردی با سرعت پایین در مسیرهای دشوار و صعبالعبور طراحی شده است.
– Crawling. به حرکت خودرو با سرعت حلزونی در دنده پایین، با سرعت بین ۱ الی ۵ کیلومتر بر ساعت، خزش یا کرال گفته میشود.
– Crest. به بالاترین نقطه یا اوج تپه یا کوه اشاره میکند.
– Dakar Rally. یک رویداد سالیانه استقامتی آفرودی که در آن رانندگان تازهکار و حرفهای میبایست سوار بر خودروهای آفرودی دستکاری نشده خود، مسیرهای چالشبرانگیزتری را نسبت به رالیهای معمولی طی کنند.
– Departure Angle. زاویه خروج به حداکثر زاویهای گفته میشود که در آن، خودرو میتواند از شیب روبهپایین خارج شود، بدون اینکه قسمت عقب آن با زمین برخورد کند.
– Descent. به حرکت روبهپایین، افتادن یا سقوط از قله یک کوه یا تپه، فرود گفته میشود.
– Differential. دیفرانسیل به نحوی طراحی شده که به چرخهای نصبشده روی یک محور اجازه میدهد در سرعتهای مختلف حرکت کنند.
– Double-Line Recovery. این عبارت به دوبرابر کردن قدرت کشش وینچ از طریق عبور یک ریسمان از قرقرهای به نام بلوک قاپی اشاره میکند.
– Driveshaft. درایو شفت یا میل کاردان یکی از اجزای مجموعه درایوترین (رانشگر) است که گشتاور و چرخش را از گیربکس به دیفرانسیل انتقال میدهد.
– Drivetrain. درایوترین یا رانشگر به مجموعهای از اجزا گفته میشود که قدرت را به چرخها انتقال میدهند. این مجموعه فاقد موتور است که وظیفه تولید قدرت را بر عهده دارد. در مقابل درایوترین، پاورترین یا همان پیشرانه شامل موتور و درایوترین میشود.
– Engine Braking. این عبارت به معنی استفاده از نیروهای ترمزکننده در موتور جهت کاهش سرعت خودرو است. ترمز موتور همانند مکانیزمهای ترمزگیری خارجی همچون ترمزهای اصطکاکی یا ترمزهای مغناطیسی نیست.
– Flotation. عمل شناورسازی به افزایش تماس میان لاستیک و زمین (مثل کاهش باد لاستیک) اشاره میکند، بهنحویکه خودرو در مسیرهای سست همچون جادههای گلی و ماسهای حالتی شناور داشته باشد.
– Footprint. یا همان ردپا، بخشی از آج تایر که سطح زمین را لمس میکند.
– Fording. به عبور از یک رودخانه یا نهر کمعمق، فوردینگ گفته میشود.
– Fording Depth. عمق فوردینگ به حداکثر عمق آبی گفته میشود که خودرو با سرعتی معین و بدون اینکه آب وارد موتور شود، قادر به عبور از آن است.
– Four Wheeling. این عبارت به رانندگی آفرود با یک وسیله نقلیه چهارچرخ در شرایط سخت اشاره دارد.
– Four-Wheel Drive. قراردادن خودرو در حالتی که گشتاور و کشش بین هر چهارچرخ توزیع شود، تا بدینوسیله، احتمال گیرکردن خودرو کاهش پیدا کند.
– Full-Time 4WD. یا همان 4WD به سیستمی گفته میشود که به طور تماموقت، قدرت را به سمت چهارچرخ خودرو هدایت میکند.
– Gear. چرخدنده وظیفه انتقال نیرو از میللنگ به درایوشفت را بر عهده دارد. میللنگ یک محور چرخان است که قدرت را از موتور میگیرد. درایوشفت نیز در زیر خودرو نصب شده و قدرت دریافت شده از میللنگ را به چرخها منتقل میکند.
– Gear Shift. برای درگیرکردن یا قطع درگیری چرخدندهها در سیستم انتقال قدرت خودرو مورداستفاده قرار میگیرد.
– Ground Anchor. لنگر زمینی را در زمین جاسازی میکنند تا بهعنوان نقطه لنگر وینچ عمل کند.
– Ground Clearance. یا همان ارتفاع سواری، به فاصله میان پایینترین بخش خودرو و زمین گفته میشود.
– Gully. یا همان آبکند، یک زمین چهره است که هجوم آب باعث فرسایش شدید خاک آن شده و معمولاً در دامنه تپه به وجود میآید. آبکندها شبیه به راهآبهای بزرگ یا شیارهای کوچک هستند، اما عمق و عرض آنها به چندین متر میرسد.
– Handling. به شیوه پاسخدهی و واکنشدهی خودرو به کارهای راننده و همینطور نحوه حرکت خودرو در مسیر، هندلینگ گفته میشود.
– Hi-Lift Jack. جک هایلیفت برای وسایل نقلیه مجهز به کیتهای بالابر طراحی شده است که ارتفاع بیشتری را برای تعمیر یا بکسل ارائه میدهد.
– High-Flotation Tire. این تایرها در مقایسه با تایرهای LT پهنتر بوده و ردپای عریضتری را از خود بهجای میگذارند. لاستیک این تایرها تماس بیشتری با زمین دارد تا رانندگی روی زمینهای سست آسانتر شود. بسیاری از تایرهای همهمنظوره مخصوص جادههای گلی، در اندازه فوقالعاده پهن با شناورسازی بالا نیز عرضه شدهاند.
– Highway Use. به قابلیت راندن یک خودرو آفرودی در جاده هموار گفته میشود.
– Idle. زمانی که موتور در حال کار است، ولی فشاری روی پدال گاز نیست.
– Independent Front Suspension. نوعی سیستم تعلیق خودرو که در آن هر چرخ، مستقل از دیگری حرکت میکند.
– Jack. ابزاری برای بالابردن خودرو جهت تعویض تایر یا انجام تعمیرات.
– Jacking Point. به نواحی گفته میشود که در آنها به شیوه امن میتوانید از جک استفاده کنید. این نواحی معمولاً در دفترچه راهنمای خودرو مشخص شدهاند.
– Kinetic Energy. انرژی حاصل از حرکت را انرژی جنبشی میگوییم.
– Kinetic Recovery Rope. یک روش بکسل کردن که از طناب نایلونی کشسان با استحکام بالا برای وصلشدن به یک خودروی گرفتار و آزادکردن آن استفاده میکند.
– King of the Hammers. یک مسابقه آفرودی که تلفیقی از رانندگی صحرایی و خزش میان صخرهها است. این مسابقه در ماه فوریه در دریاچه خشک دره جانسون کالیفرنیا برگزار میشود.
– Left-Foot Braking. تکنیکی است که در آن، از هر دو پا برای کمک به کنترل سرعت خودرو در هنگام مواجهه با موانع دشوار استفاده میشود.
– Lift Kit. کیت بالابر، سیستم تعلیق وسیله نقلیه را بلند میکند تا امکان نصب تایرهای قطورتر فراهم شود. این کیت همچنین فاصله خودرو از سطح زمین را افزایش میدهد تا بدینوسیله، توانایی خودرو در غلبه بر موانع بهبود یابد.
– Lift Mates. به اتصالات قلابدار برای بلندکردن چرخها اشاره میکند.
– Limited-Slip Differential. دیفرانسیل لغزش محدود، گشتاور را به سمت چرخهایی که دارای بیشترین کشش هستند، انتقال میدهد تا وسیله نقلیه در مسیرهای دشوار به جلو حرکت کند.
– Load Range. به قابلیت تایر در حفظ فشار و تحمل وزن گفته میشود. این شاخص در دیواره جانبی لاستیکها بهوسیله یک حرف انگلیسی درج شده که میزان مقاومت تایر در برابر وزن و باد را نشان میدهد. هرچه محدوده بار یک تایر بیشتر باشد، قادر به تحمل بارهای سنگینتری است.
– Locker. یک مکانیزم محوری برای قفلکردن دیفرانسیلها است.
– Locking Differential. قفل دیفرانسیل امکان قفلشدن و چرخیدن در سرعت ثابت را برای چرخهای روی یک محور فراهم میآورد. به هر دوچرخ صرفنظر از میزان کشش آنها، قدرت یکسان منتقل میشود.
– LT Tires. اگر اندازه یک تایر با LT شروع شود، یعنی تایر برای کامیونهای سبک طراحی شده و مناسب برای خودروهایی است که میتوانند محموله سنگین را جابهجا، و تریلرهای بزرگ را یدککشی کنند.
– Manual Transmission. گیربکس دستی به کلاچ و انتخاب دستی دنده نیاز دارد. گیربکس دستی موجب افزایش کنترل راننده روی خودرو میشود.
– Momentum. به حرکت مؤثر و سازنده از جانب خودرو گفته میشود که برای عبور از مسیرهای سست به آن نیاز دارد.
– Mud-Terrain Tires. تایرهایی با آجهای برجسته و شیارهای عمیق که برای رانندگی در گلولای و خاک نرم مناسب هستند و درعینحال، کشش در مسیرهای صخرهای و ناهموار را حفظ میکنند.
– No-Man’s Land. به مکان خالی از سکنه به دلیل ترس و نگرانی بابت موضوعی نامعلوم گفته میشود.
– Obstacle. صخره، کنده درخت یا هر مانع دیگری که باعث مسدودشدن جاده شود.
– Off-Road. به مسیرهای آسفالت نشده و ناهمواری اشاره میکند که امکان راندن خودرو در آنها وجود دارد.
– Off-Roading. به راندن خودرو در مسیرهای خاکی، شنی، گلی، برفی، صخره دار، بستر رودخانهها و هر مسیر طبیعی دیگر، آفرودینگ گفته میشود. آفر ودینگ میتواند تفریحی با ماشینهای غیرحرفهای، یا رقابتی با ماشینهای سفارشی توسط رانندگان حرفهای باشد.
– Open Differential. دیفرانسیل باز به چرخهای نصب شده روی یک محور اجازه میدهد در سرعتهای مختلف حرکت کنند. جریان گشتاور در سیستم دیفرانسیل باز به سمت کمترین مقاومت، یعنی چرخ دارای کمترین کشش میرود.
– Original Equipment (OE). قطعاتی که با قطعات خودرو در هنگام خروج از کارخانه، مطابقت دارند.
– Overlanding. به سفر ماجراجویانه شخصی به مقاصد دوردست گفته میشود، بهطوریکه گردش و تفریح، هدف اصلی است.
– P-Metric Tire. به تایرهای طراحی شده برای خودروهای سواری و رانندگی در بزرگراهها گفته میشود. این تایرها بههیچوجه مناسب آفرود نیستند.
– Pack It In, Pack It Out. این اصطلاحات به لزوم جانگذاشتن و جمعآوری زبالهها جهت پاکیزه نگهداشتن محیطزیست اشاره میکند.
– Parking Brake. ترمز پارک ترمزی است که برای نگهداشتن یک وسیله نقلیه ساکن در جای خود مورداستفاده قرار میگیرد.
– Part-Time 4WD. سیستم 4WD نیمهوقت که به آن 4WD برحسب تقاضا نیز گفته میشود، سیستمی است که به راننده اجازه میدهد در مواقع دلخواه، نیروی موتور را به چهارچرخ خودرو انتقال دهد.
– Prerun. به رانندگی در کورس پیش از شروع مسابقه گفته میشود.
– Push-Start. روشی برای روشنکردن خودرو با درگیر ساختن گیربکس دستی، درحالیکه خودرو در حال حرکت است. این روش در هنگامی به کار میرود که راهکار دیگری امکانپذیر نیست.
– Radial Tire. در تایر رادیال، دیواره جانبی و آج بهعنوان دو ویژگی مستقل به نحوی طراحی شدهاند که طول عمر لاستیک و ماندگاری آج بهبود یابد.
– Recovery Boards. به بردهای سبکوزنی گفته میشود که به خودرو اجازه میدهد تا در سطوح نرمی همچون زمینهای شنی و گلی، کشش کافی برای حرکت داشته باشد. ریکاوری بُرد در ایران با نام وافل بُرد نیز شناخته میشود.
– Recovery Points. به معنی نقاط یدککشی برای بکسل آفرود است.
– Recovery Strap. یا همان طناب بکسل به نوار صافی گفته میشود که از جنس نایلون بوده و در هر طرف آن یک حلقه نصب شده است. از این طناب برای جابهجاکردن خودروی گرفتار و آزادکردن آن استفاده میشود.
– Rim. منظور از رینگ همان لبه خارجی رینگ است که تایر را نگه میدارد.
– Rock Crawling. به رانندگی با سرعت کم و دنده پایین جهت بالارفتن، پایینرفتن و یا عبور از موانع گفته میشود.
– Roll Bar. به میله فلزی گفته میشود که با عبور از کنارهها و بالای خودرو، چهارچوب آن را تقویت میکند. رول باریکی از تجهیزات ایمنی مخصوصاً برای خودروهایی است که دارای سقف پارچهای هستند. زمانی که خودرو واژگون شود، رول بار از سقف محافظت میکند.
– Rollover Angle. به حداکثر زاویهای گفته میشود که در آن راننده میتواند حرکت عرضی در شیب تپه داشته باشد، بدون اینکه خودرو از جانب بچرخد و به سمت پایین سقوط کند.
– Roof Rack. یا همان باربند، محل اضافهای را برای نگهداری ابزار و وسایل فراهم میآورد. باربند یک قطعه ضروری برای ماجراجوییهای آفرودی است.
– Rut. یک مسیر عمیق و طولانی که با عبور مکرر چرخ خودروها ایجاد شده است.
– SCORE. رقابت آفرودی در ورزش صحرانوردی که به Baja ۵۰۰، Baja ۱۰۰۰ و سن فلیپه ۲۵۰ شهرت دارد.
– Side Hill. به حرکت عرضی در شیب تپه گفته میشود که در آن ریسک غلتیدن خودرو بسیار بالا است.
– Sidewall. به همان بخش کناری و عمودی تایر گفته میشود که ارتفاع آن به طور نسبی روی تایر درج شده است. هر چه ارتفاع دیواره جانبی کمتر لرذ باشد، حرکات عرضی خودرو کمتر و هندلینگ به شیوه بهتری صورت میگیرد.
– Single Line Recovery. با نام دیگر Self-Recovery به یک روش وینچ ساده گفته میشود که در آن، راننده از یک لنگر بزرگ برای آزادسازی ماشین گرفتار خود استفاده میکند.
– Sipe. به شیار باریک و ریزی در آج تایر اشاره میکند که چسبندگی را بهبود میبخشد. هر چه تعداد این شیارها بیشتر باشد، تعداد لبههای گزنده (Biting Edges) برای افزایش کشش در شرایط زمستانی نیز بیشتر میشود.
– Snatch Block. به قرقرهای گفته میشود که به همراه وینچ در عملیات بکسل کردن مورداستفاده قرار میگیرد و قدرت کشش را در فواصل کوتاه بهبود میبخشد. این قرقره، تغییر جهت کابل وینچ را در هنگام تغییر نقطه لنگر امکانپذیر میکند.
– Soft-Top Vehicle. به خودرویی گفته میشود که بهجای سقف فلزی، دارای سقف پارچهای جمعشونده است.
– Solid Front Axle. به یک محور منفرد و محکم گفته میشود که مجموعهای از چرخها را به هم وصل میکند.
– Spooling. به قرقرهکردن و جمعکردن صحیح طناب بکسل وینچ گفته میشود که نیاز به حوصله و دقت دارد.
– Spotter. به فردی گفته میشود که از خارج خودرو در یافتن مسیر به راننده کمک میکند.
– Stall-Start Recovery. به یکی از تکنیکهای بکسل کردن امن خودروی مجهز به گیربکس دستی در تپه شیبدار گفته میشود.
– Steering Column. شفتی است که غربیلک فرمان را به سایر مکانیزم فرماندهی متصل میکند.
– Straddling. به رانندگی از روی یک شیار یا خندق گفته میشود، یعنی زمانی که چرخهای خودرو در دو طرف یک شیار یا خندق در حال حرکت هستند.
– Suspension. به سیستمی از فنرها و کمکفنرها گفته میشود که از خودرو در هنگام عبور از مسیرهای ناهموار محافظت میکند. این سیستم باعث میشود خودرو به نرمی از روی دستاندازها عبور کند، تایرها با زمین در تماس بمانند و پایداری خودرو حفظ شود.
– SUV (Sport Utility Vehicle). خودرویی با ویژگیهای آفرودی مثل ارتفاع زیاد از سطح زمین و بدنه محکم که دارای سیستم انتقال قدرت چهارچرخ محرک است. بسیاری از شاسیبلندها روی شاسی کامیونهای کوچک ساخته میشوند، ولی بهعنوان خودروهای خانوادگی عمل میکنند و اگرچه برای رانندگی در سطوح دشوار طراحی شدهاند، اغلب در جادههای شهری و بزرگراهها نیز مورداستفاده قرار میگیرند.
– Synthetic Rope. طناب مصنوعی یک استاندارد صنعتی است که امنیت بیشتری نسبت به کابلهای فولادی داشته و دیرتر از آنها خراب میشود.
– Terrain. به ویژگیهای فیزیکی یک بخش خاص از زمین اشاره میکند.
– Three-Point Turn. به عملیاتی گفته میشود که در آن راننده با حرکت به جلو، عقب و مجدداً جلو، خودرو را چرخانده و از فضای تنگ بیرون میآورد.
– Throttle. دستگاهی است که جریان سوخت به موتور را کنترل میکند.
– Tire Pressure. به میزان باد موجود در یک تایر، فشار باد گفته میشود. فشار باد تأثیر مستقیم روی عملکرد و پرفورمنس ماشین دارد.
– Torque. یا همان گشتاور، به نیروی چرخشی ایجاد شده توسط میللنگ موتور گفته میشود. موتور با گشتاور بالا مناسب برای تپه نوردی و خزیدن میان موانع است.
– Tow Hitch. دستگاهی شبیه به توپ بکسل که بهمنظور یدککشی به شاسی خودرو وصل میشود.
– Tow Strap. به طنابی گفته میشود که برای بکسل و آزادسازی یک خودروی گرفتار مورداستفاده قرار میگیرد.
– Traction. یا همان کشش، به قابلیت تایر برای چسبیدن به سطوح گفته میشود.
– Traction Control. سیستمی که با صدور هشدار به کامپیوتر خودرو جهت ترمزگیریهای ضروری، از چرخش بیهوده و ازدستدادن کشش چرخها جلوگیری کرده و باعث ادامه حرکت ماشین به سمت جلو میشود. سیستم کنترل کشش، مانع از دستدادن کشش میشود. این سیستم میتواند بهوسیله یک دکمه ساده خاموش و روشن شود و یا تنظیمات پیچیدهتری داشته باشد.
– Trail. به جادهها و مسیرهای ناهمواری اشاره میکند که شامل شن و ماسه، سنگریزه، صخره، گلولای، برف، یخ و دیگر موانع طبیعی میشود.
– Trail Rating. در رویداد جیپ جامبوری، مسیرهای ناهموار برحسب میزان چالشبرانگیز بودن، با اعداد و رنگهای مختلف برچسبگذاری میشوند تا رانندگان بر اساس تواناییهای خود، مسیر مناسب را جهت پیمایش انتخاب کنند.
– Transfer Case. جعبهدنده کمکی، قدرت را از درایوشفت (میل کاردان) به محورهای جلو و عقب انتقال میدهد.
– Transmission. گیربکس، قدرت را از موتور به چرخها انتقال میدهد. گیربکساتوماتیک بدون دخالت راننده، دنده را عوض کرده و قدرت موتور را به چرخها میرساند، درحالیکه گیربکس دستی، وظیفه تعویض دنده را به راننده محول میکند.
– Transmission Wind-up. به تنش یا گشتاور ایجادشده در اجزای یک وسیله نقلیه حین انتقال به حالت چهارچرخ محرک یا عبور از پیچها گفته میشود.
– Tread. یا همان آج، به بخشی از تایر گفته میشود که با زمین و جاده در تماس است و کشش لازم برای حرکت به سمت جلو را میسر میسازد.
– Tread Block. بلوک آج، قسمتهای لاستیکی برجسته روی دندهها و شیارهای لاستیک هستند که با جاده در تماس بوده و نقش مهمی در میزان چسبندگی دارند.
– Treadwear. به میزان سرعت و یکپارچگی فرسایش آجهای تایر اشاره میکند.
– Tree Strap. یک ابزار ضروری در کیت بکسل وینچ که امکان وینچ کردن از نقاط مختلف را فراهم میآورد.
– Undercarriage. به فریم پشتیبان در زیر بدنه یک خودرو گفته میشود.
– Void. به فضای خالی میان بلوکهای آج گفته میشود که امکان خمیدگی اندک را برای لاستیک فراهم میآورد و بدین ترتیب، موجب بهبود کشش و هندلینگ میشود. این فضاهای خالی، آب، گل و برف را از تایر دور میکنند و با ممانعت از هیدروپلنینگ، موجب بهبود چسبندگی لاستیک به جاده میشوند.
– Wheel. چرخ شامل تایر، رینگ و قالپاق میشود.
– Whip. یک پرچم یا چراغ بلند که روی سقف خودرو نصب شده و مکان خودرو را به سایرین اطلاع میدهد.
– Winch/ Winching. وینچ، یک کابل ضخیم و پرقدرت است که به استوانه برقی چرخانی متصل بوده و میتواند وسایل نقلیه بزرگ را بکشد. وینچ ابزاری ضروری برای آفرود بازها بهحساب میآید.
دیدگاهتان را بنویسید